با ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.
خطاهای زبانی، شامل خطاهای آوایی، خطاهای واژگانی، خطاهای دستوری و ... میشود که باید به آن توجه کنیم.
در این مقاله بخشی از خطاهای دستوری را بررسی میکنیم.
خطاهای دستوری:
کاربرد نادرست قواعد دستور زبان فارسی اعم از صرفی و نحوی باعث به وجود آمدن خطاهای دستوری میشود. بیشتر فارسیزبانان جملهها را به کمک شمّ زبانی استفاده میکنند. گاه، این شمّ زبانی براثر مطالعۀ جملههای غیردستوری و نادرست ضعیف میشود. مطالعۀ متنهای معیار و درست فارسی از نویسندگان برجسته، شمّ زبانی را تقویت میکند.
غیرمعیارها و خطاهای دستوری رایج در زبان فارسی در سه حوزهٔ زیر قرار دارند:
کاربرد نادرست جمله؛
کاربرد نادرست فعل؛
کاربرد نادرست حرف؛
در ادامه کاربرد نادرست جمله را بررسی میکنیم.
برای مطالعۀ کاربرد نادرست فعل مقالۀ کاربردهای نادرست فعل را بخوانید.
برای مطالعۀ کاربرد نادرست حرف مقالۀ کاربردهای نادرست حرف را بخوانید.
کاربرد نادرست جمله:
واژهها در بافت جمله هویت پیدا میکنند. جمله از رابطۀ کلمات و گروهها با یکدیگر ساخته میشود. جملههای مرکب با ترکیبشدن جملههای ساده ساخته میشود. شناخت و استفادهٔ درست از نحو (روابط اجزای جمله با یکدیگر) یکی از راههای درستنویسی است. امروزه، ضعیفشدن شمّ زبانی فارسیزبانان، کاهش سواد عمومی، مطالعه نکردن نثرهای معیار و بیعیب و تأثیر منفی ترجمه باعث شده است که سادگی، کوتاهی و شیرینی ذاتی ساختمان جمله در زبان فارسی به شدت تحت تأثیر باشد. ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.
مهمترین غیرمعیارها در حوزۀ جمله درازنویسی و ابهام است.
درازنویسی:
در گذشته، جملههای فارسی بسیار کوتاه بودهاند به طوری که در هر خط، دو یا سه فعل (هر خط سه جمله) داشته است؛ اما امروزه بیشتر شاهد این هستیم که طول جملهها دراز، جملهها نامفهوم و موضوع دور از دسترس شده است. این اتفاق ناگوار به دلایلی چون: عادت به پرگویی، شاخوبرگ دادن، کاربرد عبارتها و افعال طولانی، آوردن جملههای معترضه و عوامل دیگر، افتاده است. در زبان معیار سادهنویسی، ایجاز و کوتاهی جملهها ملاک است.
برای سادهسازی جملهها باید چه کرد؟
اگر بخواهیم جملهای را سادهسازی کنیم اولین کار: کوتاهکردن جمله، تعابیر و واژگان است. جملههای کوتاه بهتر خوانده و فهمیده میشوند.
جملههای طولانی را از چند راه میتوان کوتاه کرد:
-
حذف جملههای میانپیوندی (عاطفی، معترضه، تفسیری و بدلی):
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
«کنجکاوی که یکی از مشخصات آدمی و بهاندازهٔ خود آدم کهنگی دارد و امری فطری است و باعث معرفت آدمی نسبت به حقایق میشود، انگیزهٔ اصلی در کشف و اختراع و آفرینشهاست.»
فهم این جمله بهدلیل ارجاع جملهٔ اصلی به چند جملۀ معترضه، مشکل شده است.
عبارت «که یکی از مشخصات آدمی و بهاندازهٔ خود آدم کهنگی دارد و امری فطری است و باعث معرفت آدمی نسبت به حقایق میشود» شامل چهار جملۀ توضیحی و تفسیری است. باید در هر جمله فقط از یک جملۀ میانپیوندی استفاده کرد و جملههای دیگر را پس از جملۀ اصلی آورد.
جملۀ معیار:
«کنجکاوی که یکی از مشخصات آدمی است؛ انگیزهٔ اصلی در کشف و اختراع است. کنجکاوی بهاندازهٔ خود آدم کهنگی دارد و امری فطری است و باعث میشود انسان به حقایق معرفت راه یابد.»
-
تقسیم جملهٔ بلند به چند جملۀ کوتاه:
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
«تاگور از شاعران بزرگ جهان و ازجمله شاعران و افتخارات هندوستان، بلکه مشرقزمین و در شمار معدود کسانی است که از قارۀ آسیا جایزه نوبل را در ادبیات دریافت کرد.»
با افزودن چند فعل میتوان این جملهٔ طولانی را کوتاه کرد:
جملۀ معیار:
«تاگور از شاعران بزرگ جهان است. او از افتخارات هندوستان و مشرقزمین به شمار میرود. تاگور از معدود آسیاییهایی است که جایزۀ نوبل ادبیات را گرفت.»
-
حذف عبارتها و کلمات زائد:
یکی از علتهای طولانی شدن جمله کاربرد کلمات مترادف و زائد است. در نوشتههای معیار برای هر مفهوم فقط از یک واژه استفاده میکنیم. آوردن مترادفهای مختلف برای یک مفهوم از ویژگیهای نوشتهٔ ادبی است و تفاوت این نوشتهها با نوشتههای عادی، علمی و اداری در همین نکته است. اگر در جستجوی نرمافزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
گاه، حذف ضمیر و آوردن کلمه بهجای آن جمله را دراز میکند.
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
برخی گمان میبرند نویسندهای که موفقیتی بهدست آورده، با این موفقیت وضع زندگی نویسنده عوض میشود.
جملۀ معیار:
برخی گمان میبرند نویسندهای که موفقیتی بهدست آورده، در پرتو آن وضع زندگیاش عوض میشود.
-
تبدیل جملههای معترضه، تفسیری، بدلی به اسم یا گروههای اسمی:
گاه میتوان جملهٔ تفسیری، معترضه یا بدلی را که درون جملهٔ اصلی آمده است، به عبارت یا ترکیب کوتاه تبدیل کرد:
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
«مستدعی است نسبت به پرداخت کارانههایی که اخیراً مورد تصویب قرار گرفته است، دستور لازم و مقتضی صادر فرمایید.»
جملۀ معیار:
«خواهشمند است دستور فرمایید کارانههای مصوب پرداخت شود.»
کلمۀ «مصوب» را بهجای جملۀ «که اخیراً مورد تصویب قرار گرفته است» جایگزین کردیم. «لازم» و «مقتضی» مترادفهایی هستند که باعث به وجود آمدن حشو شدند. «نسبتبه» عبارت کلیشهای و زائد است.
-
تبدیل کلمهها و عبارتهای بلند به کوتاه:
کوتاهکردن فعلهای مرکب طولانی و استفاده از افعال ساده نیز جمله را کوتاهتر میکند. بهخصوص اگر جمله اندکی هم طولانیتر باشد، فعلهای بلند ابهام جمله را بیشتر و فهم آن را کندتر میکند.
در زیر نمونههایی از این افعال آورده شده است:
ابراز تشکرکردن← تشکرکردن
بدینوسیله مراتب تشکر خود را ابراز میدارم.← متشکرم/ با سپاس و تشکر.
ارسال کردن← فرستادن
لازم است صورت اسامی افراد پارهوقت را ارسال کنید.← لازم است اسامی افراد فشار وقت را بفرستید.
به خود اختصاصدادن← گرفتن
او جایزۀ نوبل را به خود اختصاص داد.← او جایزۀ نوبل را گرفت.
به فراموشی سپردهشدن← فراموششدن
این موضوع توسط وی به فراموشی سپرده شد. ←وی این موضوع را فراموش کرد.
به مورداجرا گذاشتن← اجراکردن
او تمام طرحها را به مورداجرا گذاشت. ←او تمام طرحها را اجرا کرد.
در جریان قراردادن← اطلاعدادن
لازم است تمامی کارمندان در جریان امر قرار بگیرند.← لازم است بهتمامی کارمندان اطلاع داده شود.
مورد استعمال قراردادن← مصرفکردن
فقط برای استفادههای تجاری مورد استعمال قرار میگیرد.← فقط در تجارت استفاده میشود.
یکی از مصداقهای حشو و درنتیجه درازنویسی آوردن تکیهکلامهایی است که هنگام گفتار آنها را به کار میبریم و در نوشتار ضرورتی ندارد. برخی از این تکیهکلامها عبارتند از: در این مورد، واقعیت این است، راستش را بخواهی، مسلم است که، آنچه مسلم است این است که، لازم به یادآوری است که، همانطور که بارها و بارها متذکر شدم؛ بهاصطلاح، فیالمثل، به قول گفتنی، اینطور بهنظر میرسد، به هر حال، درهرصورت ممکن، به عقیدۀ من و...
این تکیه کلامها چنان جملهٔ اصلی را در بر میگیرند که فهم مقصود اصلی ناممکن یا دشوار میشود. کاربرد چنین تکیه کلامهایی در نوشتههای لفظپردازان یا مبهمنویسان دیده میشود.
یکی از مواردی که باعث میشود جمله طولانی شود آوردن دو فعل پشتهم است.
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
«این جنگ محدودهای از احتمالات و عواملی را که ممکن است بر پویایی در یک مبارزه بین طرفهای درگیر کاملاً مسلح تأثیر بگذارد، نشان میدهد.»
در چنین جملههایی آخرین فعل را به قبل از «که» انتقال میدهیم.
جملۀ معیار: «این جنگ محدودهای از احتمالات و عواملی را نشان میدهد که ممکن است بر پویایی در یک مبارزه بین طرفهای درگیر کاملاً مسلح تأثیر بگذارد.
گاه از دو فعل پُشتِهم یکی تکراری و قابلحذف است.
شاید موقعیت وی آنچنانکه باید حفظ شود، حفظ نشود.← شاید موقعیت وی آنچنانکه باید، حفظ نشود.
ابهام:
ابهام، ناشی از دو یا چندمعنایی بودن جمله است.
دلایل ابهام:
فشردهسازی جمله، کاربرد کلمات غیرمصطلح، کژتابی، حذف نشانهها، تتابع اضافات، مرجع نامعلوم، کلیگویی، پیچیدهنویسی و کلمات غیر رایج و نامأنوس.
در ادامه برخی از آنها بررسی میکنیم:
گاه متن آنقدر کلی و مبهم است که حتی خود نویسنده هم قادر به فهم آن نیست.
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
«مراسم گرامیداشت شهادت مسافران هواپیمایی توسط جنایتکاران آمریکایی در مسجد ارک تهران برگزار شد.»
در این جمله براثر فشردهسازی و تبدیل دو جمله به یک جمله همچنین حذف ویرگول پس از آمریکایی، مفهوم جمله دچار ابهام شده است. این جمله اینگونه فهمیده میشود که جنایتکاران آمریکایی مراسم گرامیداشت شهدا را برگزار کردهاند.
-
کاربرد کلمهها و عبارتهای چندمعنایی یا کلی:
به جملههای غیرمعیار زیر توجه کنید:
این مقاله واقعاً حرف ندارد. (بیارزش است/ بسیار عالی است)
شرایط نامساعد در رانندگی گاه باعث بروز خطرهای جدی میشود.
در این جا مشخص نیست که مقصود از شرایط نامساعد چیست. ترافیک؟ وضع روحی راننده؟ خرابی جادهها؟
«شرایط مساعد» بسیار کلی است.
· گمشدن مرجع:
گاه مرجع نامشخص ضمیر در جملههای مرکب موجب ابهام میشود.
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
احمد به دوستش گفت که پدرش از سفر برگشته است.
در این جمله معلوم نیست ضمیر «ش» به پدر احمد باز میگردد یا به پدر دوست احمد؛ به عبارتی دیگر احمد از سفر بازگشت یا پدر دوست احمد. ابهام چنین جملههای ناشی از کاربرد نادرست ضمیر است. در این جمله یک ضمیر به دو مرجع بازگشته است.
-
جابجایی کلمات و عبارتها در جمله:
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
«ایمان داشتن، بدون شک، کار دشواری است.»← جملۀ معیار: «بدون شک، ایمان داشتن کار دشواری است.»
*جابجایی قید در این جمله ابهام ایجاد کرده است.
-
حذف علائم و نشانههای سجاوندی:
پدر علی دیروز از سفر برگشت.
-
تکلفهای کلامی، عبارتهای فضلفروشانه:
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
«تا آنوقت به دلیل عدم قدرت بدنی در سنی خواهید بود که نخواهید توانست از امکانات مالی خود بهرهبرداری کنید.» ← جملۀ معیار: «تا آنوقت برای استفاده از ثروت خود فرصتی نخواهید داشت.»
این جمله درست، اما دیریاب است. مفهوم بهسادگی بیان نشده و پیچیدگی دارد.
ابهام در برخی از جملهها جنبهٔ زبانی ندارد؛ یعنی از جمله معنی دیگری جز آنچه مراد نویسنده است دریافت میشود. این نوع جملهها به دلیل شتابزدگی، مسامحهٔ نویسنده، استدلال نادرست یا ضعف استدلال، مقصود را بهسختی میرساند و باید با قراین و در بافت جمله یا حدس و گمان مقصود را دریافت.
برای پرهیز از ابهام، رعایت نکات زیر میتواند کمککننده باشد:
باید دانست خواننده، چه چیزهایی را میداند و چه چیز را نمیداند. از دانستههای خواننده آغاز کنید. همواره به خاطر داشته باشید باید با معلومها مجهولها را شناخت.
عقاید خود را دستهبندی و سازماندهی کنید. مطالب اصلی و مهم را در ابتدای هر پاراگراف بیاورید. باید دید چه مطالبی مهم است. آیا از نظر ما مهم است یا از نظر خواننده؟ باید دید برای خواننده کدام مطلب جاذبۀ بیشتری دارد.
اطلاعات را یکباره ارائه نکنید؛ زیرا در این صورت خواننده در همان لحظۀ اول دچار سردرگمی میشود. مفاهیم اساسی نوشته را قطعهقطعه، پاراگراف به پاراگراف، بیان کنید. پایان هر بند باید زمینههای آغاز بند بعد را فراهم آورد. بدین ترتیب، میتوانید پیوستگی مطالب را حفظ کنید.
از کلمات واضح و شفاف بهره بگیرید هرچه مستقیمتر با مخاطبان ارتباط برقرار کنیم، نوشته سادهتر و قابلفهمتر میشود.
سعی کنید جملهها را بهصورت مثبت بیاورید. جملههای منفی روح را خسته و تأثیرگذاری نوشته را کم میکند.
از جملات معلوم بهجای مجهول استفاده کنید.
تا آنجاکه ممکن است از فعل وصفی استفاده نکنید.
به جملۀ غیرمعیار زیر توجه کنید:
خوشحال به محل کارم رفته، همکاران را دور خود جمع کرده، تمام ماجرا را برایشان گفتم.
جملۀ معیار: خوشحال به محل کارم رفتم و همکاران را دور خودم جمع کردم و تمام ماجرا برایشان گفتم.
تجربۀ ویراستاری آنلاین متن با ویراویراست را از دست ندهید.
برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.
✍️ به کوششِ فاطمه لکزاده.
📚 کتابنامه:
📖ذوالفقاری، حسن، 1398، آموزش ویراستاری و درستنویسی، تهران: نشر علم. 📖